غزل شمارۀ 398
1. منم که دعوی عشق تو رسم و راه منست
2. گواه صدق درین دعوی اشک و آه منست
3. حریم دیر مغان را گرفته خانقهم
4. خُم شراب کهن پیرِ خانقاه منست
5. گرم ز مهر تو مانع نگشت موی سفید
6. عذار تو به خط سبز عذرخواه منست
7. خوش آنکه سرخوشت از دور دیدم و گفتم
8. اگر غلط نکنم سرو کج کلاه منست
9. مرا ز سایۀ دیوار خویش دور مکن
10. کز آفتاب حوادث همین پناه منست
11. مرا چه غم که جهان را سپاه غم گیرد
12. چو عشقت از همه غم ها گریزگاه منست
13. چو مَرد عشق تو بودم اگر به تیغ جفا
14. بریخت غمزۀ تو خون من گناه منست
15. چو از صفای ارادت زنم به عشق تو دم
16. ضمیر پاک و دل روشنت گواه منست
17. زبوستان لطایف چو جامی آن چمنم
18. که وصف عارض و خطت گل و گیاه منست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده