غزل شمارۀ 464
1. زهی جمال تو خورشید آسمان شهود
2. تویی بدیع ترین نقش کارگاه وجود
3. به شرح سرّ جمالت بود ترانۀ چنگ
4. ز شوق بزم وصالت بود ترنّم عود
5. چه کار آمدی من اگر نبودی تو
6. غرض ز بودن من دیدن جمال تو بود
7. همیشه کلک حقایق نگار در کف تست
8. به آن کلید گشایی دَرِ خزانۀ جود
9. گشا نقاب که آن کز سجود آدم روی
10. بتافت پیش تو خواهد نهاد سر به سجود
11. حسود از لب تو کامیاب و من محروم
12. چو من مباد کسی در جهان به کام حسود
13. بس است از دو جهان سود جامی این دولت
14. که روی صدق ارادت بر آستان تو سود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده