جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 481

1. پیش تو جا نمی توانم کرد

2. وز تو خو وا نمی توانم کرد

3. می توانم ز خویش قطع امید

4. وز تو قطعا نمی توانم کرد

5. بی تو گفتم که صبر پیشه کنم

6. گفتم امّا نمی توانم کرد

7. خود کَرم کن به بوسۀ موعود

8. که تقاضا نمی توانم کرد

9. سوختم زآتش نهان و هنوز

10. آشکارا نمی توانم کرد

11. سرو خواندم قد ترا وز شرم

12. سر به بالا نمی توانم کرد

13. جامی از من شکیب و صبر مجوی

14. که من اینها نمی توانم کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
* که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی