جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 61

1. گذشت از حد خروش و گریه ابر نوبهاران را

2. کجا دانست یارب درد و داغ دل فگاران را

3. مبار ای ابر روز گشت آن چابکْ سوار آخر

4. که دیده بر رهست از دیرباز امّیدواران را

5. ازین عشق جگرخواره چه دارم چشم بهبودی

6. که بر داده به بادِ نیستی چون من هزاران را

7. ز جام نیم خورد او کجا یک جرعه تا بینی

8. چو عهد من شکسته توبۀ پرهیزگاران را

9. چنین کز بادۀ عشرت به خواب مستی شبها

10. چه دانی محنت بی خوابی شب زنده داران را

11. سزد کز بی کسی چون من عنان دوستی پیچد

12. بتی کو بستۀ فتراک بیند شهریاران را

13. سمند ناز جولان ده به ره گو کشته شو جامی

14. اگر ضایع شود موری چه نقصان شهسواران را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای سرو بوستانی در گلست
* سرو ما را پای معنی در دلست
شعر کامل
سعدی
* صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
* بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
* به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
شعر کامل
حافظ