غزل شمارۀ 624
1. سحر نسیم صبا مژدۀ حبیب آورد
2. نوید مقدم گُل سوی عندلیب آورد
3. بعید نیست که صد جان به مژده بستاند
4. بدین بشارت دولت که عنقریب آورد
5. گذشت باد بر آن پیرهن که سوی چمن
6. به دامن سمن و جیب غنچه طیب آورد
7. بلاست تیغ فراق و حبیب می داند
8. که این بلا به سر من همه رقیب آورد
9. طریق عشق چه پویم که بخت تیره مرا
10. ز قسمت ازل اندوه و غم نصیب آورد
11. به هرزه دردِسر خویش داد و رنج طبیب
12. کسی که بر سر بیمار دل طبيب آورد
13. غریب شهر تو جامی نداشت دست رسی
14. جز آنکه پیش تو این گفتۀ غریب آورد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده