غزل شمارۀ 773
1. عاشقم، بی دلم، غریب و اسیر
2. کارم از دست رفت، دستم گیر
3. آب جویان سروِ قامت تست
4. گرچه بادش کشید در زنجیر
5. ما به یاد تو زنده می مانیم
6. ورنه هجران نمی کند تقصیر
7. هردم از اشکِ سرخ بر رخ زرد
8. شرحِ شوق تو می کنم تحریر
9. چه عجب کز توام گزیری نیست
10. نیست کس را ز جانِ خویش گزیر
11. ابرو و غمزه بس ترا پیِ صید
12. گوشه گیر از کمان بیفگن تیر
13. جامی آشفتۀ جوانی شد
14. سود کی داردش نصیحت پیر
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده