غزل شمارۀ 812
1. آن سروِ ناز کیست نهاده کلاه کژ
2. مستیست گوییا که نهد پا به راه کژ
3. چون تازهْ شاخِ گل که تمایل کند ز باد
4. گاه از خواص باده شود راست گاه کژ
5. حرفیست بر لطافتِ صنع دبیر دال
6. بر لوحِ عارضش سرِ زلف سیاه کژ
7. افتم خمیده پشت به راهش که دور نیست
8. در پای سرو راست که خیزد گیاه کژ
9. خواهی شکارِ صیدِ مراد آه کش دلا
10. کمتر فتد ز صوبِ غرض تیر آه کژ
11. خوش خاطرم ز دوست به افسانۀ وصال
12. خواه آن فسانه راست بُوَد و خواه کژ
13. جامی به چاهِ جاه مشو سرنگون فرو
14. بس مردِ راستگو شود از میلِ چاه کژ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده