جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 820

1. نبود عروسِ مُلک سزای کنار و بوس

2. بوساً لک ار کنار نگیری ازین عروس

3. شه را چو در دوام بقا اختیار نیست

4. دم دم چرا خطاب رسد هر دمش ز کوس

5. مجنون که دور مانده ز لیلی است روز و شب

6. جانی پر از دريغ و زبانی پر از فسوس

7. این بس که در نواحیِ حَیْ می برد به روز

8. شب در سماعِ شوق به بانگ سگ و خروس

9. بردند آبِ صفوت رندان پاکباز

10. پیرانِ گول گیر و مریدانِ چاپلوس

11. لُبّ است سرّ عشق و سبوس است مابقی

12. لُب کی شناسد آنکه بود در خورِ سبوس

13. جامی تو مرغ عالم یک رنگی آمدی

14. بر خویش بشکن این قفسِ عاج و آبنوس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
* بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران
شعر کامل
سعدی
* طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
* کاین طفل یک شبه ره یک ساله می‌رود
شعر کامل
حافظ
* گلی که از عرق شرم دیده بان دارد
* خط امان ز شبیخون بلبلان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی