جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 956

1. دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل

2. کس گرفتار مبادا به گرفتاری دل

3. ای که بر زاری دل می کنی انکار بیا

4. گوش بر سینۀ من نه، بشنو زاری دل

5. کوی تو منزل دلهاست کسی چون گذرد

6. که نیاید به زمین پای ز بسیاری دل

7. مدّت هجر ز حد می گذرد صبر کجاست

8. که درین واقعۀ صعب کند یاری دل

9. خوانده ام قصّۀ عشاق بسی نیست در آن

10. جز جفاکاری دلدار و وفاداری دل

11. گر به وصلت نرسم دردِ طلب نیز خوش است

12. نیست مطلوب جزینم زطلبکاری دل

13. عمرها شد که دل جامی ازین غم خونست

14. که کند با تو دمی شرج جگرخواری دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بغرید برسان ابر بهار
* زمین کرد پر آتش از کارزار
شعر کامل
فردوسی
* اگر توشه‌مان نیکنامی بود
* روانها بران سر گرامی بود
شعر کامل
فردوسی
* بهر جائی که خون راند این تن پاک
* گیاه مهر، خواهد رستن از خاک
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی