غزل شمارۀ 965
1. ساقیا خیز که محوّل حال
2. روز عشرت نهاد رو به زوال
3. روزه خواهد حجاب ما گشتن
4. از شرابِ حلال و نُقل حلال
5. چون رسد دورِ من عنایت کن
6. آن چنان کاس های مالامال
7. گر رساند ز سلخ شعبانم
8. مستِ طافح به غرّۀ شوّال
9. مستیِ حال ما شود که برد
10. ذكر ماضی و فکر استقبال
11. مطربا عود خوش نوا طفلی است
12. جا دهش بر کنار چون اطفال
13. تا درآید به ناله طفلْ آسا
14. گوش او را به دستِ لطف بمال
15. نالۀ او مرا به کشورِ جان
16. برد از تنگنای حس و خیال
17. در هوای فضای فقر و فنا
18. طایرِ همّتم زند پروبال
19. به مقامی رسم که چون جامی
20. قدسیان از نشیمن اقبال
21. در من اورده روی خود گویند
22. مرحبا مرحبا تعال تعال
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده