جامی_دیوانقطعه ها (فهرست)

قطعه شمارۀ 103

1. عالم از مردم پرست اما نباشد در میان

2. فارق ایشان ز گاو و خر به جز گوش و دمی

3. کرد دانا وضع آیینه که چون آن را گهی

4. پیش روی خود نهد آید به چشمش مردمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
* از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
شعر کامل
رهی معیری
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی
* به من چندان گناه از بدگمانی می‌کند نسبت
* که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
شعر کامل
محتشم کاشانی