1. پیش سوداییان تخت جلال

2. نیست جز تاج جود، راس‌المال

3. گر نه سرمایه تاج جود کنند

4. کی ز سودای خویش سود کنند؟

5. معنی جود جیست؟ بخشیدن!

6. عادت برق چیست؟ رخشیدن!

7. برق رخشان، کند جهان روشن

8. جود و احسان، جهان جان روشن!

9. پرتو برق هست تا یک دم

10. پرتو جود، تا بود عالم!

11. گرچه یک مرد در زمانه نماند،

12. وز جوانمرد جز فسانه نماند،

13. تا بود دور گنبد گردان،

14. ما و افسانهٔ جوانمردان!

15. رفت حاتم ازین نشیمن خاک

16. ماند نامش کتابهٔ افلاک

17. هر چه داری ببخش و، نام برآر

18. به نکویی و نام نیک گذار!

19. زآنکه زیر زمردین طارم

20. نام نیکو بود حیات دوم

21. هر چه دادی، نصیب آن باشد

22. وآنچه نی، حظ دیگران باشد

23. بهرهٔ خود به دیگران چه دهی؟

24. مال خود بهر دیگران چه نهی؟