جامی_هفت اورنگسلامان و ابسال (فهرست)

قسمت 19 - تنگدل شدن سلامان از ملامت پدر و در آتش رفتن با ابسال

1. کیست در عالم ز عاشق خوارتر؟

2. نیست کار از کار او، دشوارتر

3. نی غم یار از دلش زایل شود

4. نی تمنای دلش حاصل شود

5. مایهٔ آزار او بی گاه وگاه

6. طعنهٔ بدخواه و پند نیک‌خواه

7. چون سلامان آن نصیحت‌ها شنید

8. جامهٔ آسودگی بر خود درید

9. خاطرش از زندگانی تنگ شد

10. سوی نابود خودش آهنگ شد

11. چون حیات مرد، نی درخور بود

12. مردگی از زندگی خوشتر بود

13. روی با ابسال در صحرا نهاد

14. در فضای جان‌فشانی پا نهاد

15. پشته پشته هیزم از هر جا برید

16. جمله را یک جا فراهم آورید

17. جمع شد ز آن پشته‌ها کوهی بلند

18. آتشی در پشتهٔ کوه او فکند

19. هر دو از دیدار آتش خوش شدند

20. دست هم بگرفته در آتش شدند

21. شه نهانی واقف آن حال بود

22. همتش بر کشتن ابسال بود

23. بر مراد خویشتن همت گماشت

24. سوخت او را و سلامان را گذاشت

25. بود آن غش بر زر و این زر خوش

26. زر خوش خالص بماند و سوخت غش

27. چون زر مغشوش در آتش فتد

28. گر شکستی اوفتد بر غش فتد

29. کار مردان دارد از مردان نصیب

30. نیست این از همت مردان غریب

31. پیش صاحب همت، این ظاهر بود

32. هر که بی‌همت بود، منکر بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی