جامی_هفت اورنگخردنامه اسکندری (فهرست)

قسمت 10 - خردنامهٔ بقراط

1. به بقراط شد علم طب آشکار

2. به او گشت قانون آن استوار

3. ز هر تار حکمت که او تافته‌ست

4. دو صد خرقهٔ تن رفو یافته‌ست

5. بنه گوش را دل به فهم سلیم!

6. بدان نکته‌هایی که گفت این حکیم!

7. چو خوش گفت کای مانده در تاب و پیچ!

8. قناعت کن از خوان گیتی به هیچ!

9. کشش‌های حاجت ز خود دور کن!

10. ز بی‌حاجتی سینه پر نور کن!

11. تهی‌دست با ایمنی خفته جفت،

12. به از مالداری که ایمن نخفت

13. بود پیش دانای مشکل گشای

14. تو مهمان، جهان همچو مهمانسرای

15. بخور هر چه پیشت نهد میزبان!

16. همه تن به شکرانه‌اش شو زبان!

17. نبیند یکی حال، یزدان شناس

18. که واجب نباشد بر آن‌اش سپاس

19. به هر لقمه زین خوان که دست آوری

20. تو را او خورد یا تو او را خوری

21. مبر چیزها را برون ز اعتدال!

22. مکن تارک طبع را پایمال!

23. گر آبت زلال است و نقلت شکر،

24. به اندازه نوش و به اندازه خور!

25. فراش ار حریرست و همخوابه حور،

26. منه پای بیرون ز خیرالامور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پسته را با دهن تنگ تو نسبت کردم
* رفت در خنده ز شادی مگرش باور کرد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی
* کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
* آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم
شعر کامل
حافظ