کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1021

1. دگر باره تیغ جفا بر کشیدی

2. ز باران دیرینه باری بریدی

3. به قتل محبان شدی باز رنجه

4. بنابادت ای دوست زحمت کشیدی

5. من از حسرتت گرچه مردم خوشم هم

6. که باری تو با آرزونی رسیدی

7. ترا هر چه گفتیم گفتی شنیدم

8. حدیثی شنیدی ولی کی شنیدی

9. چه دانی ز حال من ای جان شیرین

10. که تو تلخی هجر کمتر کشیدی

11. بکوی تو چون آب هرگز نرفتم

12. که چون سرو دامن ز من در کشیدی

13. کمال آرزو داشتی خاک پایش

14. به چشم خود الحمد لله که دیدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حیف فرهاد که با آنهمه شیرین کاری
* شد به خواب عدم از تلخی افسانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* ابجد عشق مجاز از نونیازان خوشنماست
* پیر گشتی واگذار این بازی طفلانه را
شعر کامل
صائب تبریزی