کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1030

1. ز دیده در دل دیوانه رفتی

2. ز منظرها به خلوت خانه رفتی

3. دلت می خواست چون گنجی روان گشت

4. روان گشتی سوی ویرانه رفتی

5. صبا بادت بریده با بصد جا

6. چرا در زلف او چون شانه رفتی

7. بکویش آمدن ای دل ترا ساخت

8. که هشیار آمدی دیوانه رفتی

9. چو مور افتان و خیزان از ضعیفی

10. سوی خالش بحرص دائه رفتی

11. در او مانده گر رفتی به کعبه

12. ز کعبه بر در بتخانه رفتی

13. کمال از کعبه رفتی بر در بار

14. هزارت آفرین مردانه رفتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
* بیا بیا که غلام توام بیا ای دوست
شعر کامل
سعدی
* ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
* ببین که در طلبت حال مردمان چون است
شعر کامل
حافظ
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ