کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1050

1. گر به من یار شوی ور نشوی

2. تو همان باری و دیگر نشوی

3. من به دیده نظری هم نکنم

4. گر تو در دیده مصور نشوی

5. ای دل این درد که داری گر ازوست

6. شربتی نوش که خوشتر نشوی

7. مشو ای دیده شب هجران خشک

8. که چو بینی رخ او تر نشوی

9. مخور ای زاهد کمخواره غمم

10. غم خود خور تو که لاغر نشوی

11. ای حسود از غم او گره نالم

12. تو چرا کور شوی گر نشوی

13. بر درش حلقه زدم گفت کمال

14. خاک این در نشوی در نشوی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غم عاشق سرایت می کند معشوق را در دل
* ز آه و دود قمری سرو آخر شمع ماتم شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* نرگس ز نشاط ماه فروردین
* بر دست نهاد ساغر زرین
شعر کامل
امیر معزی
* ناصح از بیهودگی آبروی خویش برد
* بوی خون آید ز افغان مرغ بی هنگام را
شعر کامل
صائب تبریزی