کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1056

1. گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی

2. گفتم ای عهد شکن گفت چها می گوئی

3. گفتم ای آنکه نداری سر یک موی وفا

4. گفت معلوم شد اکنون که مرا می گونی

5. گفتم ای جان ز دل سخت نو فریاد مرا

6. گفت با ما سخن سخت چرا می گونی

7. گفتم آن زلف پریشان تو با مشک خطاست

8. تا چند پریشان و خطا می گونی

9. گفتم از باد نسیم تو شنیدن چه خوشست

10. گفت تا کی سخن از باد هوا می گونی

11. گفتم از دست دل خود به ملاکم راضی

12. گفت این خود ز زبان و دل ما می گونی

13. گفتمش کی رسد از بخت پیامی به کمال

14. گفت آن روز که از ماش سلامی گونی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم حسرت به سر اشک فرو می‌گیرم
* که اگر راه دهم قافله بر گل برود
شعر کامل
سعدی
* درین ریاض ترا چشم موشکافی نیست
* وگرنه طره لیلی است بید مجنونش
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاقبت این خانه ها ماتم سرایی می شود
* زعفران گر جای برگ کاه در گل می کنی
شعر کامل
صائب تبریزی