لینک اشتراک گذاری
کپی شد
کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 110

1. بیخدمت تو کس به جهان عزتی نیافت

2. شاهی که چاکر نو نشد حرمتی نیافت

3. در نامه سعادت خود دردمند عشق

4. بیداغ محنتی رقم دولتی نیافت

5. تا غم نخورد و درد نیفزود قدر مرد

6. تا لعل خون نکرد جگر نیمنی نیافت

7. دل زان لب و دهان نتوانست برد جان

8. بودش مجال تنگ مگر فرصتی نیافت

9. بی خنده تو کان نمک خوان رحمت است

10. جان از نعیم هر دو جهان لذتی نیافت

11. پشمینه پوش خرقة سالوس تا نسوخت

12. از جامه خانه کرمت خلعتی نیافت

13. چندانکه باز جست در اعمال خود کمال

14. مقبول تر ز ترک ریا طاعتی نیافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* کفر و دین روشن ضمیران را نمی سازد دو دل
* کی شود شبنم دورو، گر بر گل رعنا نشست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
* این توانم که بیایم به محلت به گدایی
شعر کامل
سعدی
* حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
* که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
شعر کامل
کمال خجندی