شمارهٔ 126
1. خرابه دل من پر شد از محبت دوست
2. مباد هیچ دلی خالی از مودت دوست
3. کدام دولت و فرصت نیافت هر که بیافت
4. سعادت شرف وصل بار و صحبت دوست
5. اگرچه در خور او خدمتی نمی آید
6. شویم معتکف آستان خدمت دوست
7. رسد بغایت همت چنانکه دلخواه است
8. را از زبان و دست و دل من ز شکر نعمت دوست
9. کمال خسته دل و نامراد و بیحاصل
10. چه باشد ار به مرادی رسد ز دولت دوست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده