کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 182

1. سگ کویش به من دربند باری است

2. عزیزی را سر و سودای خواری است

3. مرا هست از سگش هم چشم باری

4. گدا را آرزوی شهر یاری است

5. چو آید در حریم دل خیالش

6. بر آن در کار دیده برده داری است

7. لبش خواهم سپرد اکنون به دندان

8. که راه و رسم عاشق جان سپاری است

9. به پای سرو و گل از لطف سیرت

10. هنوز آب روان در شرمساری است

11. اگر صد پیرهن در گل بپوشند

12. به دور روی نو از حسن عاری است

13. کمال ار سر در آرد با نو آن زلف

14. مخور بازی که آن از شانه کاری است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرمایه نجات بود توبه درست
* با کشتی شکسته به دریا چه می روی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
* در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست
شعر کامل
حافظ
* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ