کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 189

1. طبع لطیف داند لطف لب و دهانت

2. فکردقیق باید سررشته میانت

3. دی میشدی خرامان چون سرو وعقل می گفت

4. خوش میروی به تنها تنها فدای جانت

5. دانی چرا رفییت کرد از در تو دورم

6. نگذاشت تا نشیند گردی بر آستانت

7. دل تیر غمزهات را گر جان سپر نسازد

8. آن به که گوشه گیرد ز ابروی چون کمائت

9. پیراهن صبوری کردیم پاره پاره

10. تا دیده ایم چون گل در دست این و آنت

11. لطف صبا شنیدم باد است با نسیمت

12. آب حیات دیدم هیچ است با دهانت

13. در پایه سلاطین باشد کمال مسکین

14. گر بشمرند او را از خیل بندگانت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق
* جایی دلم برفت که حیران شود عقول
شعر کامل
سعدی
* یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ
* رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن
شعر کامل
صائب تبریزی
* دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
* فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر کامل
سعدی