شمارهٔ 191
1. عاشقان دردش طلب دارم مرا همدرد کیست
2. آنکه دارد در غم او جان غم پرورد کیست
3. ای که گرم و سرد عالم هر دو نیکو دیده ای
4. گو یکی چون من به اشک گرم و آه سرد کیست
5. عاشق یکرنگ خواهی جوی در ما خاکیان
6. ز میان با چهره پر گرد و روی زرد کیست
7. سیل اشکم برد یک شب بر درش خندید و گفت
8. پیش ما این شخص آب آورد و لای آورد کیست
9. گر نرنجیدی زما آن غمزه می کردیم غمز
10. کان که بی موجب دل از اهل نظر آزرد کیست
11. بر درت جز چشم بیدار و دل جان سیر من
12. عاشقی کو در نیارد سر ز خواب و خورد کیست
13. درد و غم بفرست با باران نخستین با کمال
14. تا شود معلوم کز عشاق کویت مرد کیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده