کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 247

1. مجلس معطرست و به آن وقت ما خوش است

2. کز خال و روی یار عبیری در آتش است

3. با درد عشق ناله بلانی است سینه سوز

4. اور مسکین دل ضعیف که دایم بلاکش است

5. داری سر نظاره نشین در سرای چشم

6. کز اشک سرخ بام و در او منفش است

7. گفتی که ما ز بار کشی بس نمی کنیم

8. این نکته باز گوی به باران که پس خوش است

9. دارد به خستگی سر پیکان او هنوز

10. صیدی که زخم خورد؛ آن تیر و ترکش است

11. گناه خویش نوشتن فرشته را

12. در دستش ار معارضه با آن پریوش است

13. طومار زلف یار که شب خوانیش کمال

14. پیش چراغ خوان که سوادی مشوش است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد
شعر کامل
مولوی
* می شود از سنگ طفلان چون تن مجنون کبود
* خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی