کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 293

1. آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود

2. در من آتش زد و آورد به روی این همه دود

3. هر چه کم کرد که از مایه روشن رویی

4. راست کرد آن رخ زیبا و برآن نیز فزود

5. تا غم او زد انگشت طلب بر دل من

6. دل غمدیده برویم در شادی نگشود

7. بی تو وقتی به شبم دیده شدی مایل خواب

8. گویی آن عهد که شد دیده مرا خوابی بود

9. سخن باطل حاسد مشنود در حق من

10. که حدیث از دهن هیچ کسان کی نشنود

11. چه سعادت به جهانم پس از این دست دهد

12. که به پای تو دهم بوسه علیرغم حسود

13. تا کمال از دهن او دل خود باز ستد

14. گونیا بار دگر از عدم آمد بوجود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
* تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
شعر کامل
حافظ
* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
* بی خود فکند یوسف خود را به چه تو
شعر کامل
فروغی بسطامی