کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 31

1. دل می کشد به داغ تو هر لحظه سینه را

2. داغی بکش به سینه غلام کمینه را

3. زینسان که مشک زلف ترا سر نهاده است

4. گردن کشی چراست به تو عنبرینه را

5. ترسم بر ابروی تو نهادن دل ضعیف

6. کز طاقها شکست فتد آبگینه را

7. خال رخت ز بنده بدزدید عقل و دین

8. شب با چراغ یافت متاع بهینه را

9. در لطف اگر چه دهان و لبت یکی است

10. ما چشم کرده ایم ز خاتم نگینه را

11. درهاست در سفینه شعرم که پیش شاه

12. آنها کشم به بنده ببخشد خزینه را

13. شاه از تو گر سفینه طلب میکند کمال

14. باید روانه ساخت به دریا سفینه را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از زلف مشکبوی تو مجلس معطرست
* گوئی که عود خام بر آتش نهاده‌ئی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
* که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست
شعر کامل
حافظ
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ