کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 318

1. امشب آن ماه دل افروز به مهمان که بود

2. خط او سبزی لبهای نمکدان که بود

3. چون خضر شد ز نظر غایب و معلوم نشد

4. که به تاریکی شب چشمه حیوان که بود

5. آن لب لعل کز او ماند دهان همه باز

6. باز پرسید خدا را که به دندان که بود

7. سر ما بود و در او همه شب تا دم صبح

8. تا خود او شمع سرای که و ایران که بود

9. سوختم از غم دردش نشد این نکته هنوز

10. که شب آن شمع شکر لب به شهرستان که بود

11. از دل خسته چه پرسی که که آورد ترا

12. غمزه را پرس که آن زخم ز پیکان که بود

13. گفته ای در غم هجرم نکند ناله کمال

14. بر سر کوی تو دوش اینهمه افغان که بود.


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی
* بی روی تو راحت ز دل زار گریزد
* چون خواب که از دیده بیمار گریزد
شعر کامل
رهی معیری
* در بیستون ز نالۀ من گر صدا فتد
* نالد ز درد کوه جدا كوهكن جدا
شعر کامل
جامی