کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 366

1. تشنه وصل ترا بی تو اگر خواب آمد

2. هیچ شک نیست که دردیده او آب آبد

3. هر کس آن بخت ندارد که سوی آب حیات

4. برود همچو خضر تشنه و سیراب آبد

5. پرده از روی برانداز که هر سوخته یی

6. همچو پروانه سوی شمع جهانتاب آید

7. زاهد شهر چو بیند خم ابروی ترا

8. بعد ازین مست چو چشم تو به محراب آید

9. هست دریوزه ما وصل تو و هر نفسی

10. بردرت عاشق بیچاره بدین باب آبد

11. تا کی از حسرت لعل لبت ای مردم چشم

12. اشک من زرد به رخساره چو سیماب آید

13. هست از شوق لبت اینهمه گفتار کمال

14. طوطی آری به حدیث از شکر ناب آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
* بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!
شعر کامل
صائب تبریزی
* ظاهر قرآن چو شخص آدمیست
* که نقوشش ظاهر و جانش خفیست
شعر کامل
مولوی
* دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
* باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
شعر کامل
سعدی