کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 407

1. دل گرمم ز نو بر آتش غم سوخته باد

2. آتش عشق تو دره جان من افروخته باد

3. جان که خو کرده به نشریف جفاهای تو بود

4. چون تو رفتی به بلاهای تو آموخته باد

5. جگر خسته ز پیکان تو گر پاره شود

6. هم از آن کیش به یک تیر دگر دوخته باد

7. چون نظر دوخت به هر نیر نو چشم آن همه تیر

8. یک به یک، در نظر دوخته اندوخته باد

9. قیمت بنده چه داند که بصد جان عزیز

10. هم نسیم سر یک موی تو بفروخته باد

11. تو برخ شمعی و پروانه جانسوز کمال

12. شمع افروخته پروانه او سوخته باد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم
* کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم
شعر کامل
سعدی
* نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
* نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست
شعر کامل
مولوی
* دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
* دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
شعر کامل
حافظ