کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 409

1. دل من بار جنایه تو نه تنها بکشد

2. داغ جور و ستمت هر دو به یک جا بکشد

3. جان به یک سر نکند با سر شمشیر تو قطع

4. که چو زلفت بقدمهای تو سرها بکشد

5. خوش بود تیر تو بر سینه ولی آن خوش نیست

6. که کماندار تو باز آبدش از ما بکشد

7. نرسد بر نو به چارده بر گوشه بام

8. گر ز خورشید رخی سر به ثریا بکشد

9. این همه بار جفا عاشق از آن کرد قبول

10. که درین واقعه خود را بکشد با بکشد

11. قلم صنع کند رقص و سراندازیها

12. دست قدرت گر از آن صورت زیبا بکشد

13. می کنند ناله و آه از دل غمدیده کمال

14. هر که شد عاشق روی تو ازینها بکشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک بدخواهت از حسد چو بقم
* روی بدگویت از عنا چو زریر
شعر کامل
انوری
* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* از توکل در حنا مگذار دست سعی را
* قفل روزی گر کلیدی دارد ابرام است وبس
شعر کامل
صائب تبریزی