کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 423

1. ذکر مه کردم شبی روی توأم آمد

2. باد شب کردم به دل با سر زلفت فتاد

3. بیاد گر نمائی با دو دال زلف قد چون الف

4. هر کجا در عشق مظلومیست یابد از تو داد

5. دور بادا از دو زلفت دست ما سودانیان

6. یا کسی انگشت بر حرف تو نتواند نهاد

7. گفته بودی چون کنی یادم شود درد تو کم

8. تا چنین کردیم گفتی آن زبادت شد زیاد

9. با خیال آنکه دوزد چشم بر رویت کمال

10. یک به یک دوشینه سوزنهای مژگان آب داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
* جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
شعر کامل
حافظ
* ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
* ببین که در طلبت حال مردمان چون است
شعر کامل
حافظ