کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 431

1. روی زیبای تو هر بار که در چشم تر آید

2. خوبتر باشد از آن ماه که در آب نماید

3. گری را طرفه نباشد که ربایند خلایق

4. طرفه آن گوی زنخدان که دل خلق رباید

5. در به زنجیر ببندد همه وقت و عجب است این

6. که در دولتم آن زلف چو زنجیر گشاید

7. پیرهن لطف تنت زآنکه بپوشید چه حاصل

8. آستین تو دو ساعد چو به انگشت نماید

9. ناله و اشک چو خونابه من از دیده نبینم

10. این چنین ما تو کنی ای دل و اینها ز تو آید

11. پیش بالای نو بر طرف چمن سرو سهی را

12. باغبانان نگذارند که گستاخ برآید

13. پیش بالای نو بر طرف چمن سرو سهی را

14. که بسازد غزل و پر گل روی تو سراید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آزمودم مرگ من در زندگیست
* چون رهم زین زندگی پایندگیست
شعر کامل
مولوی
* دل را ز قید جسم رها می کنیم ما
* این دانه را ز کاه جدا می کنیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل همی گفت ترا نیست بر من قیمت
* سرو می‌گفت ترا نیست بر من مقدار
شعر کامل
انوری