کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 466

1. عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد

2. بعلطواف کعبه زین در نروم که عار باشد

3. چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی

4. بصفا و مروه ای دل دگرت چه کار باشد

5. قدمی ز خود برون نه بریاض عشق کآنجا

6. نه صداغ نفحه گل نه جفای خار باشد

7. به معارج اناالحق نرسی ز پای منبر

8. که سری است جای این سر که سزای دار باشد

9. ز می شبانه ساقی قدحی نثار ما کن

10. نه از آن معنی که او را به سحر خمار باشد

11. به فریب و وعده ما را مکش ای پسر که تشنه

12. ز عطش بمیرد اولی که در انتظار باشد

13. نکند کمال دیگر طلب حضور باطن

14. که قرار گاه زلفش دل بیقرار باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
* بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
* باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران
شعر کامل
سعدی
* به زور گریه نتوان یار را یکرنگ خود کردن
* دورنگی اشک شبنم از گل رعنا نمی شوید
شعر کامل
صائب تبریزی