کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 492

1. گر قرار تو به دلها نه چنانست که بود

2. عهد ما با غم عشق تو همانست که بود

3. میل دل با رخت امروز به نوعی دگرست

4. تو مپندار که زآنسان نگرانست که بود

5. گر سر زلف تو از پای در افتاد مرنج

6. پایه عزت او برتر از آنست که بود

7. مشنو از خط که بنسخ رخت آمد در کار

8. کان لعل است و همان راحت جانست که بود

9. سر سودا زده من که سر زلف تو داشت

10. رفت بر باد و هنوزش سر آنست که بود

11. گلشن عمر تو ہر باد فنا رفت کمال

12. همچنانت هوسی لاله رخانست که بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان
* گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری
شعر کامل
خاقانی
* غرض از کون تو بودی که ز پروردن نخل
* گرچه از خار گذر نیست غرض هم رطبست
شعر کامل
انوری
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی