کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 497

1. لب ار اینست و گفتار این شکر باری چه می گوید

2. اگر خورشید رخساره این قمر باری چه می گوید

3. بعد دقت شناسی عقل نتوانست هم بستن

4. وجودی بر میان او کمر باری چه می گوید

5. اگر گل پیش نرگس زد برویش لاق یکرنگی

6. به چشم مست تو آن بی بصر باری چه می گوید

7. گرفتم خود که نشنید آن ستمگر درد پنهانم

8. بزاری شب و آه سحر باری چه می گوید

9. گرفتم کآن درخت گل به خود ندهد مرا باری

10. گر از دور افکنم بر وی نظر باری چه می گوید

11. بطنز ار گفت خواهم کرد از عاشق کشی نوبه

12. رقیب شوم با ما این خبر باری چه می گوید

13. عدو گفتی به عقل و هوش نتوان شد کمال آنجا

14. چورقت این از تن آن از سر دگر باری چه می گوید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد
* آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیدست
شعر کامل
سعدی
* بوی گل از ادب نکند پای خود دراز
* در سایه گلی که بود خوابگاه تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی