غزل شمارۀ 509
1. مرا دلیست که از بار بار میطلبد
2. بسوز سینه انگار بار می طلبد
3. مرا دلیست که گر مست باشد و هوشیار
4. زمست خواه ز هشیار بار می طلبد
5. بکنج صومعه هوشیار در طلب نه و مست
6. فتاده بر در خمار یار می طلبد
7. از طرف بر در و دیوار کعبه اوست مراد
8. که عاشق از در و دیوار بار می طلبد
9. نخواست جنت اعلى و حور صاحب طور
10. زیار طالب دیدار بار می طلبد
11. به شاخسار طلب عندلیب شب
12. نشسته با دل بیدار بار می طلبد
13. همه شب دو کون طالب گلزار جتند و کمال
14. از بوستان و گلزار بار می طلبد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده