کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 526

1. نام به بردم شبی روی توام آمد به یاد

2. ذکر شب کردم دل از مه با سر زلفت فتاد

3. دیده چون نقش صنوبر بست با خود در خیال

4. قدت آمد پیش چشم و در برابر ایستاد

5. گر نمائی با دو دال زلف وفد چون الف

6. هر کجا در عشق مظلومیت باید از تو داد

7. دور باد از دال زلفت دست ما سودانیان

8. تاکسی انگشت بر حرف نو نتواند نهاد

9. گفته بودی چون کنی یادم شود درد نو کم

10. تا چنین کردم که گفتی آن زیادت شد زیاد

11. بود در عشقت مراد دیده و دل خون شدن

12. هر دو را الحمدلله در کنارست این مراد

13. تا بدوزد با خیالت دیدۂ گریان کمال

14. یک به یک دوشینه سوزنهای مژگان آب داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاکیم و باید شدن زیر خاک
* همه جای ترسست و تیمار و باک
شعر کامل
فردوسی
* طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
* از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
شعر کامل
رهی معیری
* من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
* گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
شعر کامل
فروغی بسطامی