کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 67

1. آن چه رویست که حسن همه عالم با اوست

2. دل در آن کوی نه تنهاست که جان هم با اوست

3. دم عیسی که به رنجور شفا میبخشد

4. دم نقد از لب او جوی که این دم با اوست

5. خانه دل به خیال لب او دار شفاست

6. چند نالد دل مجروح که مرهم با اوست

7. دهنت گرچه که او خانم دلها دزدد

8. چون بخندد همه دانند که خانم با اوست

9. گو میارید به ما شادی بگریخته را

10. چه کنم شادی بی دوست که صد غم با اوست

11. صاحب درد ز طوفان بلا جان نبرد

12. نوح هرجا که رود دیده پر نم با اوست

13. روی زیبای تو در دیدۂ گریان کمال

14. کعبه حسن و جمالست که زمزم با اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی
* بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
شعر کامل
حافظ
* بلاهای سیه را جمع کردند
* ازان زلف پریشان آفریدند
شعر کامل
صائب تبریزی
* باور مکن که من دست از دامنت بدارم
* شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
شعر کامل
سعدی