کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 682

1. آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم

2. سخن مختصر خوب چو شگره گفتیم

3. عارضت را که شد از خال و خط آلوده به مشک

4. پیش دل سوختگان شمع معتبر گفتیم

5. چون به وصف رخ تو روز شد امشب شب ما

6. صفت زلف سیاهت شب دیگر گفتیم

7. دل ز مشکینی آن خال حدیثی میگفت

8. چون به زلف تو رسید آن سخن از سر گفتیم

9. ذکر بالای تو گفتیم برابر با سرو

10. هر دو چون ذکره بلند است برابر گفتیم

11. دیده بر خاک درت کرد به خونابه سواد

12. ماجرانی که شب هجر بر آن در گفتیم

13. با تو از بیم ملالته صفت اشک کمال

14. گرچه رنگین مخنی بود روانتر گفتیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به رنگ زرد قناعت کن از ریاض جهان
* که رنگ سرخ به خون جگر شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* جهان آرمیده ز دست بدی
* شده آشکارا ره ایزدی
شعر کامل
فردوسی
* خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است
* نمی زنند دری را که از برون بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی