کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 724

1. دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدار هم

2. سینه از داغ جدانی خسته و انگار هم

3. آخر آمد روز وصل و روزگار عیش نیز

4. چشم خوابانید بخت و دولت بیدار هم

5. گر بگویم پیش باران درد بی باری خویش

6. بر من بیدل بگرید بار هم اغیار هم

7. بیوفانی بین کزو جز پرسشم امید نیست

8. خاطر باری نمیجوید بدین مقدار هم

9. گر برنجاند مرا بسیار تر از دیگران

10. هم نرنجم بلکه دارم منت بسیار هم

11. تا غم و اندوه او غمخوار و مونس شد مرا

12. فارغ و آسوده ام از مونس و غمخوار هم

13. با رخ او مهر پنهان چند میورزی کمال

14. کاین سخن در کوی شد مشهور و در بازار هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
* فهم‌ آن زاوّل‌ که قصدش چیست زین زیتون و تین
شعر کامل
قاآنی
* به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
* که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
شعر کامل
حافظ
* رفته پایم به گل از پرتو چشم تر خویش
* نخل شمعم که بود ریشه من در سر خویش
شعر کامل
صائب تبریزی