کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 728

1. دوش آرزونی شکسته بودم

2. با زلف کجش نشسته بودم

3. پیوند به آن طناب کرده

4. از رشته جان گسسته بودم

5. دست من و زلف یار حاشا

6. بر خویش دروغ بسته بودم

7. خوش بود دلم به ناز آن چشم

8. از غمزه اگرچه خسته بودک

9. تا بر کف پاش مالم این روی

10. صد باره به اشک شسته بودم

11. از آتش هجر چشم به دور

12. آن شب چو سپند جسته بودم

13. فی الجمله به دولت رخ دوست

14. از ننگ کمال رسته بودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
* که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* جان من جان من فدای تو باد
* هیچت از دوستان نیاید یاد
شعر کامل
سعدی
* بیاموزمت کیمیای سعادت
* ز همصحبت بد جدایی جدایی
شعر کامل
حافظ