کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 778

1. ما به سودای تو دامن ز جهان در چیدیم

2. محنت عشق تو بر راحت جان بگزیدیم

3. پیش از آن دم که نبود از دل و جان آثاری

4. در میان دل و جان مهر تو می ورزیدیم

5. تا بغایت دل و جان مهر تو میورزیدیم

6. در بروی همه بستیم چو رویت دیدیم

7. خلق در عشق تو بروجه نصیحت ما را

8. هرچه گفتند شنیدیم ولی نشنیدیم

9. خبر سنی ما رفت در اطران جهان

10. تا ز میخانه عشقت قدحی نوشیدیم

11. عار آید دگر از خلعت شاهی ما را

12. دلق سودای تو ز آنروز که میپوشیدیم

13. راه پیمود بسی در طلب دوست کمال

14. دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دانند عاقلان که مجانین عشق را
* پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
شعر کامل
سعدی
* به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
* تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
شعر کامل
سعدی
* آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
* در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
شعر کامل
حافظ