کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 790

1. من برین در بندهام تا زنده ام

2. تا چنینم بنده پایبندام

3. گفته ریزم همین دم خون نو

4. بی همین ار زنده ام ارزنده ام

5. مردم از گریه به اندوه نوی

6. مژده ام گوی و بکش از خنده ام

7. طالع فرخندهام دیدار تست

8. آفرین بر طالع فرخنده ام

9. روز روشن بیرخت منعا مرا

10. زآنکه من در شب نوی ترسنده ام

11. چشم من چون برکند حاسد زرشک

12. چون من اول چشم او بر کنده ام

13. بنده ما نیست میگوئی کمال

14. نیست حجت هرچه گونی بندهام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی
* شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* بلاهای سیه را جمع کردند
* ازان زلف پریشان آفریدند
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا در ملک شبخیزی گر از اندوه نگریزی
* دم صبحت بشارتها بیارد زآن دیار آخر
شعر کامل
حافظ