کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 831

1. برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من

2. مگر این نکته رنگین نپسندید ز من

3. آن پری چهره که دیوانه خویشم گرداند

4. چه خطا رفت که چون بخت بگردید ز من

5. ظاهرا برگ کسی نیست چو گل سرو مرا

6. ورنه چون غنچه چرا روی بپوشید ز من

7. تا به مهر تو چو ابروی تو پیوستم دل

8. چون سر زلف بر آشفتی و ببرید ز من

9. شب بر آن در زدم از درد چنان فریادی

10. که سگ کوی تو در خواب بترسید ز من

11. به وفایت که من امروز بقایت خجلم

12. از رقیب تو که بسیار جفا دید ز من

13. سالها منتظر پرسش او بود کمال

14. عمر بگذشت دریغا و نپرسید ز من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
* که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
شعر کامل
حافظ
* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی
* تو چنگ فزونی زدی بر جهان
* گذشتند بر تو بسی همرهان
شعر کامل
فردوسی