کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 939

1. خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره

2. عمریست که دارم هوس عمر دوباره

3. نر گفتی دل رشت به دوا چاره بسازم

4. صد پاره شده است این دل بیچاره

5. ما غرقة بحر غم و آن خال بناگوش

6. چه چاره بنشسته چو نظارگیان خوش بکناره

7. از شوق رخ و غمزه شوخت گل و نرگس

8. این دیدۂ تر دارد و آن جامه پاره

9. هر جا روی ای باد به خاک سر آن کوی

10. همراه تو باد این دل آواره هماره

11. جز اشک نشان جان نرود در سر آن زلف

12. شب راه بریدن نتوان جز بستاره

13. بر دوخت نظر بی تو کمال از همه خوبان

14. تا دیده نباشد نتوان کرد نظاره


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تو چون گل رعنا دو رنگ افتاده است
* وگرنه حسن خزان و بهار یکدست است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ناصحا، بیهوده می‌گویی که دل بردار ازو
* من به فرمان دلم کی دل به فرمان من‌ست؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله
* نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم
شعر کامل
حافظ