کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 942

1. دلم ترسد در آن زلف خمیده

2. شب است آری و سرهای بریده

3. اگر گل عندلیبانرا نکشته است

4. چه خونست این بر آن دامان چکیده

5. برخه اشکم گرو برده ز سیماب

6. چو بر بالای زر با هم دویده

7. دل ما دیده جان غم خویش

8. چه نیکو دیده ای نور دیده

9. رخ نو آتش است و زلف خرمن

10. به خرمن آتشم ز آنها رسیده

11. ز آتش آه من چربید. بسیار

12. چو با این ناله آنرا بر کشیده

13. کمال از حال دل بینی در بنوشت

14. پریشان شد ورقهای جریده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
* خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* با همه مشک‌فشانی نتواند سنبل
* که خم زلف تو را بیند و تابی نزند
شعر کامل
هلالی جغتایی
* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی