کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 948

1. گر سر طلبی بر درت آریم به دیده

2. چون اشک همه جانب کوی تو دیده

3. بگشای به ابروی سیه چشم که بینی

4. از بارب ما دود به محراب رسیده

5. زاهد چه عجب بی لبش ار کام تو تلخست

6. کامیست ز حلوای محبت نچشیده

7. در صحبت صاحب نظران بار ندارد

8. صاحب هوس بار ملامت نکشیده

9. دیدی رخ یوسف ز چه بر حرف زلیخا

10. انگشت نه دم بدم ای دست بریده

11. تو گوش نهادستی و ما دیده به دیدار

12. از دیده بسی فرق بود تا بشنیده

13. با دیده تو سود کمال آن کف پا را

14. چندانکه شدش رو به کف پای تو دیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از سهی سرو که در راستیش همتا نیست
* صفت قامت دلجوی شما می‌شنوم
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سپاه شب تیره بر دشت و راغ
* یکی فرش گسترده از پرزاغ
شعر کامل
فردوسی
* هر دانۀ اشکی که به راه تو فشاندم
* از فیض وفا، مهر گیاهی شد و برخاست
شعر کامل
حزین لاهیجی