کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 63

1. دلم از آتش غم چنان می گدازد

2. که شکّر در آب روان می گدازد

3. چو سایه ز خورشید هستیّ بنده

4. ز مهرت زمان تا زمان می گدازد

5. دو رسته درت در یکی چشم سوزن

6. تنم را چنان ریسمان می گدازد

7. چو نام لبت بر زبان بگذرانم

8. ز ذوقم شکر در دهان می گدازد

9. چه خوش قالبی دارد آن تنگ شکّر

10. که جان خویشتن را در آن می گدازد

11. دلی نرم تر دارم از موم و دایم

12. ز تاب رخت شمع سان می گدازد

13. چه جای دل من؟ که از تاب مهرت

14. تن ماه در اسمان می گدازد

15. دلم بوته یی شد که بر آتش غم

16. چو زر این تن ناتوان می گدازد

17. ز بس پشت گرمی که دارم ز عشقت

18. مرا آشکار و نهان می گدازد

19. زهجر توام خون بیفسرد در دل

20. ولی مغز در استخوان می گدازد

21. مثالیست از چهرة من هر آن زر

22. که خورشید در چشم کان می گدازد

23. ز وز دل ماست و زتاب رویت

24. که باریک مویت چنان می گدازد

25. چگونه دهم شرح عشقت که چون شمع

26. لب من ز تاب زبان می گدازد

27. رهی راستی را بوصف تو اندر

28. نه نظم سخن کرد، جان می گدازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رفته پایم به گل از پرتو چشم تر خویش
* نخل شمعم که بود ریشه من در سر خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* من نه تنها خواهم این خوبان شهر آشوب را
* کیست در شهر آنکه خواهان نیست روی خوب را
شعر کامل
جامی
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی