کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 79

1. آه کان قاعدۀ وصل چنان هم بنماند

2. زان همه عیش و طرب نام و نشان هم بنماند

3. اشک من خود سپری بود و لیکن گه گاه

4. مددی بود ز خون دل و آن هم بنماند

5. جان بسی کدم و در سینه همی پروردم

6. غم عشق تو نهان، لیک نهان هم بنماند

7. گه گهم از تو بدی زخم زبانی بدروغ

8. خود باقبال من آن زخم زبان هم بنماند

9. تن در اندوه دهم غم خورم و دم نزنم

10. که چنین هم بنماند چو چنان هم بنماند

11. خود همان بد که مرا بی دل و شیدا کردی

12. ورنه آن دل بتوای جان و جهان هم بنماند

13. دو سه روز دگر این زحمت ما میکش ازانک

14. ناگهانت خبر آید که فلان هم بنماند

15. گفته بودی نگذارم که بماند دل تو

16. راستی را دل تنها نه که جان هم بنماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن هرچ بر گفتنش روی نیست
* درختی بود کش بر و بوی نیست
شعر کامل
فردوسی
* یا نمی باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
* یا گره از بی بری در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* پر از غلغل و رعد شد کوهسار
* پر از نرگس و لاله شد جویبار
شعر کامل
فردوسی