کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 89

1. هر شبی از سر شک من، دامن خاک تر شود

2. شاد شوم اگر ترا ، از غم من خبر شود

3. بی تو تنم ز لاغری، گشت برای صفت که گر

4. دست در آه من زند، تا بستاره برشود

5. هر سحری که آورد، باد نسیم زلف تو

6. جان بکنار لب دود، دیده برهگذر شود

7. ز آتش دل مرا جگر، خون شد و باز این عجب

8. کزدم سرد هر نفس ، خون دلم جگر شود

9. خاک درت ز کیمیا، هست عزیزتر که چون

10. در رخ و چشم مالمش، جمله زر و گهر شود

11. در سر زلف تو دلم، نیک بدست کرد جای

12. بد نبود گرش همی ، کار چنین بسر شود

13. نامده در دو چشم من، خاک در تو ازمژه

14. اشک برخ فرو دود، زود بسجده درشود

15. لابۀ ما چو بشنود، زلف تو دل چه جان کند

16. کور دلا که بهر صید، از پی مارگر شود

17. خون دلم همی رود، در سر دیده دم بدم

18. عاقبتش همین بود، دل که پی نظر شود

19. عشق چو رخ نمود خود، کم نبود بلاو غم

20. کین همه عادت آن بود، کز پی یکدگر شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل شکسته به دست آر کز ریاض جهان
* همیشه سبز صنوبر به اعتبار دل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ
* مگر از هیت شیرین تو می‌رفت حدیثی
* نیشکر گفت کمر بسته‌ام اینک به غلامی
شعر کامل
سعدی